یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۰
اسلام؛ متقن‌ترين آموزه‌ وحياني

چاپ نخست کتاب «پارادايم اجتهادي دانش ديني(پاد)» تاليف دكتر مهدي علي‌پور و دكتر سيدحميدرضا حسني از سوي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر و روانه بازار نشر شد.\

به گزارش خبرگزاري کتاب ايران(ايبنا)، كتاب حاضر تلاش مي‌كند تا مدلي پارادايميك از علم ديني را ارائه كند. در واقع، اين نوشتار به ارائه نظريه‌اي منسجم در باب چيستي علم ديني، منابع و متدلوژي اثبات گزاره‌هاي آن پرداخته و در نهايت تلاش مي‌كند تا مدلي منقح و پارادايميك از علم ديني ارائه كند.

پژوهش در علوم انساني براي شناخت، برنامه‌ريزي و ضبط و مهار پديده‌هاي انساني در راستاي سعادت واقعي بشر، ضرورتي انكارناپذير است و استفاده از عقل و آموزه‌هاي وحياني در كنار داده‌هاي تجربي و در نظر گرفتن واقعيت‌هاي عيني و فرهنگ و ارزش‌هاي اصيل جوامع، شرط اساسي پويايي، واقع‌نمايي و كارايي اين گونه پژوهش‌ها در هرجامعه است.

پژوهش كارآمد در جامعه ايران اسلامي در گرو شناخت واقعيت‌هاي جامعه از يك‌سو و اسلام به عنوان متقن‌ترين آموزه‌هاي وحياني و اساسي‌ترين مولفه فرهنگ ايراني از سوي ديگر است؛ از اين‌رو، آگاهي دقيق و عميق از معارف اسلامي و بهره‌گيري از آن در پژوهش، بازنگري و بومي‌سازي مباني و مسائل علوم انساني از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است.

پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به منظور زمينه‌سازي و توليد علوم انساني اسلامي در دو دهه گذشته تلاش‌هايي را در اين عرصه به انجام رسانده است. گروه فلسفه علوم انساني تاكنون تلاش‌هاي گسترده‌اي را در زمنيه نظريه‌پردازي در باب علم ديني به انجام رسانده و نيز در دست انجام دارد. يكي از مهم‌ترين اين اقدامات، تحقيق و مطالعه در باب مدل‌هاي موجود علم ديني و نقد و سنجش آنها و در نهايت، اكتشاف «پاراديم اجتهادي دانش ديني» يا به اختصار «پاد» مي‌باشد كه از آن سنجش برآمده است. اين نوشتار در پي گزارش، شرح و تحليل اين نظريه در مقايسه با پارادايم‌هاي رائج ديگر در علوم انساني است. در واقع، اين نوشتار به ارائه نظريه‌اي منسجم در باب چيستي علم ديني، منابع و متدلوژي اثبات گزاره‌هاي آن پرداخته و در نهايت، تلاش مي‌كند تا مدلي منقح و پارادايميك از علم ديني ارائه كند.

مساله علم ديني و بحث از ممكن يا ناممكن بودن آن و در فرض امكان، ضرورت داشتن يا نداشتن آن و در مرحله بعد، تبيين اصول و شاخص‌هاي علم ديني، در فرض امكان و ضرورت چنين علمي، بنيادي‌ترين مساله دين‌مداران و ساكنان هرجامعه ديني به شمار مي‌آيد. بي‌شك اقتدار دين در دوران معاصر منوط به كارآمدي آن در عرصه‌هاي مختلف علمي است و اين كارايي در گام نخست در گرو ارائه نظريه و مدلي منطقي و سازگار براي تبيين علوم ديني است.

مروري بر سير تاريخي بحث علم ديني نشان مي‌دهد كه در خارج از ايران، در كشورهايي هم‌چون مالزي، پاكستان، آمريكا، كانادا، لبنان و عربستان، كارهايي پراكنده در اين زمينه صورت گرفته است. در قرن گذشته واكنش‌هاي گسترده و گوناگوني در سطح جهان اسلام در قبال غرب و علم غربي صورت پذيرفته است. در اوائل دهه هفتاد ميلادي، در پاكستان و مالزي حركت اسلامي كردن دانشگاه از سوي برخي نخبگان دنبال شد. هم اكنون نيز اين تلاش‌ها از سوي برخي موسسات پي‌گيري مي‌شود.

اقبال لاهوري از شخصيت‌هاي اثرگذار در اين عرصه بوده است. مودودي در پاكستان از زمره انديشمنداني است كه از بي‌تفاوتي دانشگاه‌ها در قبال دين انتقاد كرده و بر ضرورت تحول دانشگاه‌ها تاكيد كرده است.

در دهه هفتاد ميلادي، پروفسور نقيب‌العطاس، در مالزي كتابي با نام «آموزش اسلامي» نگاشت و در آن مساله اسلامي شدن علم و دانشگاه را مطرح كرد.

در سال 1972 جمعيت جامعه‌شناسان مسلمان در آمريكا و كانادا شكل گرفت. در همين دهه تلاشي براي اسلامي كردن علوم از سوي محمد نقيب‌العطاس، به ويژه در اقتصاد در مالزي و عربستان صورت پذيرفت. در همين راستا دو همايش جهاني اقتصاد اسلامي در سال‌هاي 1974 و 1979 در جده برگزار شد و در سال 1977 همايش جهاني ديگري با نام «تعليم و تربيت اسلامي» در مكه مكرمه برگزار شد.

يكي از جدي‌ترين تلاش‌هاي انجام گرفته در اين زمينه، فعاليت‌هاي گروهي از انديشمندان مسلمان است كه در موسسه جهاني انديشه اسلامي در سال 1981 در آمريكا شروع به كار كرده و در سال‌هاي 1977 در شهر لوزان، 1982 در اسلام‌آباد، 1984 در كوالالامپور و در سال 1987 در خارطوم، همايش‌هايي را برگزار كردند كه نتيجه آن در مجموعه‌هايي منتشر شده است.

از ديگر كشورهاي اسلامي كه در اين زمينه تلاش كرده مصر است. اين كشور با سابقه آموزه‌هاي انديشمنداني نظير سيد جمال‌الدين اسدآبادي و شيخ محمد عبده، در جريان مبارزه‌اي كه به رهبري جامعه ‌الازهر و ديگر محافل ديني عليه سكولاريسم مي‌شد، شاهد قوي‌ترين صحنه‌هاي برخوردهاي جدي در مقابل حركت سكولار شدن دانشگاه‌ها بوده است.

اما همين نگرش تاريخي نشان مي‌دهد كه در ايران، قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، انتقاداتي از سوي علما و روشنفكران ديني به وابستگي سيستم آموزش عالي به بيگانگان و لائيك شدن جامعه دانشگاهي كشور وجود داشت. در طي چند دهه گذشته، آموزه‌ها و انديشه‌هاي افرادي نظير علامه طباطبايي، مهندس يدالله سحابي، مهندس بازرگان، شهيد آيت‌الله مطهري، دكتر علي شريعتي، آيت‌الله شهيد صدر، آيت‌الله جوادي آملي و آيت‌الله مصباح يزدي و طرح مباحث مربوط به ماركسيسم و ادعاي علمي بودن آن و مباحث جامعه‌شناختي و اقتصادي مرتبط با آن را بايد از نقاط عطف مناسبات و رابطه علم و دين در ايران به شمار آورد. در اين سال‌ها، از يك‌سو بحث‌هايي در ارتباط با علمي بودن يا نبودن ماركسيسم و از طرف ديگر بحث رابطه ميان نظام و مكتب اقتصادي اسلام در قبال دو نظام اقتصادي بلوك شرق و غرب مطرح شد.

پس از پيروز انقلاب اسلامي و پديدآيي انقلاب فرهنگي، اسلامي شدن مراكز آموزش عالي، به عنوان اصلي‌ترين اهداف انقلاب فرهنگي مطرح شد و در همين راستا اقدامات بسياري از سوي ستاد و شوراي عالي انقلاب فرهنگي صورت پذيرفت. وجود چنين جرياني به طور طبيعي جريان‌هاي فكري موافق و مخالفي را در راستاي انديشه علم ديني و ضرورت، امكان و تحقق آن به دنبال داشت.

كتاب حاضر در پنج فصل سامان يافته است. در فصل اول، با توجه به پاراديميك بودن مدل پيشنهادي در علم ديني، به كلياتي در خصوص اصل پارادايم محوري در دانش و معناشناسي و ماهيت‌شناسي پارادايم و سپس وجودشناسي پارادايم پرداخته است. به اين ترتيب زمينه براي ورود به فصل دوم فراهم آمده است.

در فصل دوم، مروري بر پارادايم‌هاي رايج در علوم انساني كه مشتمل بر سه پارادايم عمده پوزيتيويستي، تفسيري و انتقادي شده است.

فصل سوم، پارادايم اجتهادي دانش ديني نام دارد. در واقع در اين فصل پس از مهيا شدن مقدمات لازم براي تبيين مدل پارادايميك دانش ديني، پارادايم اجتهادي دانش ديني معرفي مي‌شود. در اين فصل در گام نخست، مقدمات و پيش‌فرض‌ها و مفروضات اين مدل به صورت شفاف تنقيح مي‌شود. در گام دوم، معناشناسي اجتهاد به انجام مي‌رسد و در گام سوم، ابزار و شرايط اجتهاد واكاوي شده تا در گام چهارم، مراحل وجودشناختي اجتهاد تبيين شود. در گام پنجم، اجتهاد به مثابه فرايند روشي توصيف مي‌شود و تلاش مي‌شود تا چيستي اجتهاد ديني به مثابه يك روش، در كنار روش‌هاي بسيط و تركيبي ديگر تحقيق شود و در پايان، يعني در گام ششم، اعتبار معرفت‌شناختي فرآورده‌هاي اجتهاد در علوم انساني تثبيت مي‌شود و اولا امكان حصول معرفت از طريق روش اجتهادي اثبات و ثانيا اعتبار عام معرفت‌شناختي آن موجه مي‌شود و نهايتا به اين پرسش پاسخ مي‌دهد كه آيا فرآورده‌هاي حاصل از اجتهاد بايد به محك تجربه درآيد، يا نه. بدين منظور مناسبات ميان فرآورده‌هاي حاصل از روش اجتهادي و توليدات برآمده از روش تجربي بازشناسي مي‌شود.

در فصل چهارم، پس از معرفي و تثبيت پارادايم اجتهادي دانش ديني، اين اثر مي‌كوشد تا مباني و اصول حاكم بر اين پارادايم را به دقت استخراج كند و نشان دهد كه اين پارادايم از چه قوت‌هايي برخوردار است. در عين حال زمينه را براي سنجش اين مدل برپايه شاخص‌هاي از پيش تعيين شده فراهم مي‌سازد.

فصل پنجم، رويكرد پارادايم‌هاي علوم انساني و از جمله پارادايم اجتهادي دانش ديني نسبت به مبادي بنيادين و عناصر كلان پارادايمي را تبيين كرده است، تا زمينه ارزيابي و ترجيح پارادايم‌ها بر يكديگر فراهم آيد.

در انتهاي اين اثر، نمايه‌اي از اعلام و موضوعات نيز درج شده است.

چاپ نخست کتاب «پارادايم اجتهادي دانش ديني (پاد)» در شمارگان 1000 نسخه، 174 صفحه و بهاي 22000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط